جدول جو
جدول جو

معنی پس برداری - جستجوی لغت در جدول جو

پس برداری
(پَ بَ)
عمل پس بردار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عکس برداری
تصویر عکس برداری
عکس برداشتن، جهت تصویربرداری، فیلم عکاسی، فتوگرافی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ سَ / سِ بَ)
پس برداری. عمل پسه بردار
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ)
پسه بردار. خادمه که دامان بلند خاتون را گاه رفتن بدست برداشتی تا بزمین نساید
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
پسه وردار و رجوع به پس بردار شود
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ)
عکس برداشتن. عکاسی. مجموع عملیاتی که با اجرای آنها تصویر شی ٔ مورد نظر به روی صفحه ای ثابت میگردد. (فرهنگ فارسی معین). از نظر فن عکاسی، اشعۀ نورانی صادر از شی ٔ بوسیلۀ عدسی دستگاه عکس برداری به داخل جعبۀ تاریک دستگاه نفوذ می کند و صفحۀ حساس را متأثر میسازد و تغییراتی در وضع شیمیائی و فیزیکی مادۀ حساس پدید می آورد. این صفحه به تاریک خانه یعنی محلی که با نور قرمزروشن میشود، برده شده در آنجا با مواد شیمیایی مخصوص، عکس تصویر شی ٔ مورد نظر، ظاهر و ثابت میگردد. سپس این عکس را به روی صفحۀ حساس کاغذی انتقال داده تصویر حقیقی شی ٔ بر روی آن چاپ میشود. (فرهنگ فارسی معین). عکاسی یا عکس برداری مرکب از دو عمل، یکی فیزیکی و یکی شیمیایی است: عمل فیزیکی، یعنی ایجاد تصویر واضح و روشنی از شی ٔ یا شخصی که میخواهیم عکس آن را برداریم و این عمل با دستگاهی به نام دوربین عکاسی انجام میگیرد. رجوع به دوربین شود. و عمل شیمیائی، املاح نقره دارای این خاصیت هستند که بر اثر نور تجزیه میشوند و نقرۀ خالص از آنها به صورت ذرات سیاه رنگ آزاد میگردد، ژلاتین این عمل را آسان میکند. در عمل مخلوط ژلاتین و برمور نقره را در کارخانه هایی که تنها بانور سرخ روشن شده روی شیشه یا نوارهایی به نام فیلم و یا کاغذ مخصوصی میکشند و خشک می کنند و در موقع برداشتن عکس در جعبۀ مخصوص به اسم شاسی جای میدهند. در موقع عکس برداری پس از آنکه تصویر شی ٔ یا شخص روی فیلم منعکس شد آن را به وسیلۀ داروهای شیمیائی بخصوص ظاهر می کنند و تصویری بدست می آید که نقاط روشن شی ٔ سیاه، و نقاط سیاه آن روشن دیده میشود و آن را عکس منفی گویند. و عکس منفی را چون بر کاغذ حساس برگردانند تصویری بدست می آید که نقاط روشن و تاریک آن مطابق با اصل شی ٔ یا شخص است و آن را عکس مثبت گویند، و این عمل در اصطلاح عکاسی، چاپ کردن عکس نامیده میشود.
- دستگاه عکس برداری، دوربین عکاسی. (فرهنگ فارسی معین).
، در اصطلاح پزشکی، برداشتن تصویر از اعضا و جوارح انسان بوسیلۀ دستگاه رادیوگراف. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شِمْ بَ)
عمل شن بردار. ماسه برداری
لغت نامه دهخدا
(اَ قا)
پسه بردار. رجوع به پس بردار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پسه برداری
تصویر پسه برداری
پس برداری
فرهنگ لغت هوشیار
خادمه ای که دامان بلند خاتون را گاه رفتن بدست بر میداشت تا بزمین نساید پسه بردار
فرهنگ لغت هوشیار
رخش برداری عکس برداشتن عکاسی مجموع عملیاتی که به اجرای آنها تصور شی مورد نظر بروی صفحه ای ثابت می گردد. توضیح اشعه نورانی صادر از شی به وسیله عدسی دستگاه عکس برداری بداخل جعبه تاریک دستگاه نفوذ می کند و صفحه حساس را متاثر می سازد و تغییراتی در وضع شیمیایی و فیزیکی ماده حساس پدید می آورد. این صفحه به تاریک خانه یعنی محلی که با نور قرمز روشن می شود برده شده در آن جا با مواد شیمیایی مخصوص عکس تصویر شی مورد نظر ظاهر و ثابت می گردد. سپس این عکس را بروی صفحه حساس کاغذی انتقال داده تصویر حقیقی شی بروی آن چاپ می شود. یا دستگاه عکس بردار. دور بین عکاسی، برداشتن تصویر از اعضا و جوارح انسان به وسیله دستگاه رادیوگراف
فرهنگ لغت هوشیار
واگذاری، سلب مسئولیت
دیکشنری اردو به فارسی